سخنان فرانسوا ولتر-سری اول
سخنان فرانسوا ولتر-سری اول
انسان در همان لحظه كه تصميم مي گيرد آزاد باشد، آزاد است.
ما كودكاني هستيم كه چون به خواب مي رويم روياي سعادت مي بينيم و چون بيدار مي شويم تعبيري جز تيره روزي نمي يابيم.
شك حالت خوش آيندي نيست، ولي ادعاي يقين خنده دار است.
از روي سوالهاي فرد، بهتر از جوابهاي او مي توانيد درباره اش قضاوت كنيد.
در اين دنيا هيچ كس نمي داند كه در پشت پرده ظاهري حوادث چه مي گذرد. امروز به خوبي بر من ثابت شده كه درباره هيچ چيز نبايد از روي اسناد و ظواهر قضاوت كرد.
تصور مي كنم كه اگر هر كس تنها يك ربع ساعت به فكر زندگي خويش باشد و بيانديشد كه آن را اصلاح كند، هر ماه زندگي او از ماه پيش بهتر خواهد شد.
فرصت بدي كردن در هر روز صدها بار به دست مي آيد و فرصت خوبي كردن در هر سال، يكبار.
پيوند عشق حقيقي حتي به مرگ گسيخته نمي شود چه برسد به دوري.
حقيقت را دوست بدار، ولي اشتباه را عفو كن.
اگر بر ناتوان خشمگين شوي، دليل بر اين است كه قوي نيستي.
چرب زبانان اغلب نيتي ناپاك در قلب مي پرورانند.
خطاهاي بشري اول رهگذر، بعد ميهمان و چندي نمي گذرد كه صاحبخانه مي شوند.
زندگي مانند كودكي است كه اگر مي خواهيد به خواب نرود، پيوسته بايد او را سرگرم كرد.
تصور مي كنم كه اگر كسي يك ربع ساعت تنها به فكر زندگي خود باشد و بينديشد كه آن را اصلاح كند، هر ماه از زندگي او بهتر از ماه قبل خواهد شد.
در بازي زندگي، انسان در ابتدا گول خور است و در پايان گول زن. به عبارت ديگر، او بره به دنيا مي آيد و روباه از دنيا مي رود.
هيچ خدمتي صادقانه تر از خدمت عاشق به معشوق نيست.
بگذار كه دوستي كم كم به اوج خود برسد. اگر اين رسيدن برق آسا باشد، ناگهان از نفس مي افتد و متوقف مي شود.
ما بايد در زندگي داراي هدف عالي بوده و افق بالاتري را بنگريم زيرا بدون هدف زيستن ثمره اي جز خستگي ندارد.
عشق، نقاشي رنگ و روغني است كه طبيعت، آن را تدارك ميبيند و ذهن، به آن شاخ و برگ ميدهد.
صفت، دشمن اسم است.
زر اندوزاني كه براي مال دنيا كيسه دوخته اند، بدانند كه لباس آخرت جيب ندارد.
در جامعه اي كه كارها برحسب استعداد تقسيم نشود، در حقيقت همه بيكارند.
از بين بردن يك نظريه رايج عمومي، نيازمند [ گذشت ] قرنها است.
كار و كوشش ما را از سه عيب دور مي دارد: افسردگي، دزدي و نيازمندي.
هر كس بايد باغ خود را پرورش دهد.
هر چه افراد ازدواج كرده بيشتر شوند، جنايتها كمتر خواهد شد.
ازدواج مجموعه اي ازمزه هاست؛ هم تلخي و شوري دارد و هم تندي و ترشي و شيريني و بيمزگي.
پرسش هاي هر كس بيش از جواب هايش او را مي شناساند.
سرنوشت يك ملت غالبا بستگي به خوب كار كردن و يا خوب كار نكردن دستگاه گوارش نخست وزيران ملت داشته است.
آدمي هرگز بدكار و پليد به دنيا نمي آيد.
بر سر دوراهي هاي زندگي گاهي اتفاق مي افتد كه عاطفه و وظيفه با هم تماس پيدا مي كنند؛ كساني كه از عاطفه پيروي كنند، هميشه از خود شادمانند، اما مردمي كه در اين گونه از مراحل، تبعيت عقل و وجدان را ترجيح داده و انجام وظيفه نمايند، غالبأ از كرده ي خود پشيمان هستند.
دو چيز براي من به معناي زندگي است: آزادي و بانويي كه او را دوست دارم.
سعادت جز رؤيا چيز ديگري نيست، فقط به نظر حقيقت دارد؛ چه وقتي انسان مي خواهد ميزان زندگي را حساب كند نبايد اندازه ي لذتها را بسنجد بلكه بايد رنجهايي را كه از آنها رهايي يافته است نيز در نظر بگيرد.
ادب، چيزي غير از گفتار و رفتار توام با مهرباني نيست.
زنها مثل ماهي هستند؛ به دست آوردن آنها آسان و نگهداشتن آنها مشكل است.
كساني كه مي توانند حرفهاي پوچ و بي معني را در باور تو بگنجانند، مي توانند تو را مجبور به انجام كارهاي وحشيانه كنند.
از كشوري كه بهاي خدمتكاران و دانشمندان را نداند و از آنان سپاسگزاري ننمايد، نبايد اميد پيشرفت داشت.
گل را مي توان زير پا له كرد، ولي بوي عطر آنرا نمي توان در فضا كُشت.
كسي كه آرزوهايش سودمند باشد، ثروتمند است.
وقتي كه حرف پول پيش مي آيد، همه پيرو يك كيش و آيين مي شوند.
همه ما در يك مذهب مشتركيم و آن، ثروت است.
آنهايي كه در زبان بازي مهارت به خرج مي دهند، بيشتر، نيت پليد را در قلب خود مي پرورانند.
هر چه بيشتر فكر مي كنم بهتر مي فهمم كه هيچ نمي دانم.
شما ممكن است بتوانيد گلي را زير پا لگد كنيد، اما محال است بتوانيد عطر آن را در فضا محو سازيد.
آدم بايد اول انسان باشد، بعد دكتر.
پاپ مي ميرد، اما دستگاه او پابرجاست.
تصادف، كلمه اي بي معني است؛ هيچ چيز بدون دليل به وجود نمي آيد.
جنگ تهاجمي، جنگ وحشي ها است؛ آن كه از خود دفاع مي كند، سزاوار آن است.
دوستي، ازدواج دو روح است و در آن، ترك كردن و طلاق جايز نيست.
زمان، همه زخمها را بهبود مي بخشد.




